Dec 31, 2010

کلاغم

من کلاغم را خیلی دوست دارم.
برای کلاغم کاکلی قرمز خریدم.
برای کلاغم نوکی حنایی و قشنگ خریدم.
برای کلاغم گردنی باریک و بلند خریدم.
برای کلاغم بال و پری رنگین خریدم.
برای کلاغم دمی بلند و زیبا خریدم.
اما کلاغم گفت:
"تو -مرا- دوست نداری!"
و کلاغ پرواز کرد و رفت.

- کتاب کلاغ‌ها
- نقاشی از من

3 comments:

نیلوفر said...

سلااااام
اینجا هم میگم خیلییییییییی نازه این کلاغه
و البته متن که...!
یه جور دلتنگی صادقانه ی خاصی داشت برام

ali said...

آن کلاغی که پرید
از فراز سر ما
و فرو رفت در اندیشه ی آشفته ی ابری ولگرد
و صدایش همچون نیزه ی کوتاهی . پهنای افق را پیمود
خبر ما را با خود خواهد برد به شهر




همه میدانند
همه میدانند
که من و تو از آن روزنه ی سرد عبوس
باغ را دیدیم
و از آن شاخه ی بازیگر دور از دست
سیب را چیدیم
همه میترسند
همه میترسند ، اما من و تو
به چراغ و آب و آینه پیوستیم
و نترسیدیم

سلام
خیالی نیست
خوش باشی و پیروز

ارغوان said...

سلام.
آخی! حتما می خواسته نازش کنی
:D